اولژاس سلیمانوف یک شخصیت برجسته چند وجهی بود: استعداد برجسته او به عنوان یک شاعر، نویسنده و شخصیت عمومی تنها با فداکاری تزلزل ناپذیر او به میهن قزاقستانی اش قابل مقایسه بود. اگرچه راه او با اندوه فراوان شخصی همراه بود، اما در آرزوی خود برای غنی سازی فرهنگی و اصلاحات سیاسی ثابت قدم ماند.
دوران کودکی، سرکوب، زندگی شخصی
سال های شکل گیری سلیمانف، متولد 1936، زمانی که پدرش در جریان پاکسازی های سرکوبگرانه 1937 از خانواده جدا شد، به طرز وحشیانه ای قطع شد. اولژاس جوان بدون دست راهنمای پدرش بزرگ شد، اما استعداد ذاتی او به عنوان یک واژه ساز و متفکر شروع به شکوفا شدن کرد.
سلیمانف پس از فارغ التحصیلی از تحصیلات زمین شناسی در دانشگاه دولتی قزاقستان، دعوت واقعی خود را در هنر ادبی یافت. او به مسکو سفر کرد و در مؤسسه معتبر ماکسیم گورکی غوطه ور شد و مهارت های خود را در ترجمه شاعرانه تقویت کرد. اگرچه مشاجره او را مجبور به ترک زودهنگام کرد، اما این شکست نتوانست آتش خلاقانه او را خاموش کند.
در دهه های بعد، سلیمانف به اوج فرهنگ و سیاست قزاقستان رسید. او سمت های معتبری را به عنوان سردبیر مجله، فیلمنامه نویس و رهبر کارگری داشت و در مجلس قانونگذاری KSSR خدمت کرد. با این حال، با وجود همه اینها، او عمیقاً به کلام مکتوب متعهد ماند و اتحادیه نویسندگان قزاقستان را به عنوان رئیس محترم آن رهبری کرد.
متاسفانه، زندگی شخصی سلیمانوف در سال 2018 تحت الشعاع غم و اندوه عظیمی قرار گرفت ، هنگامی که نوه محبوبش در یک تصادف درگذشت. اما حتی در مواجهه با چنین اندوه عمیق، روح تسلیم ناپذیر شاعر-دولتمرد پایدار بود و میراث هنری، دفاع و خدمت او همچنان الهام بخش هموطنانش بود.
حرفه سیاسی
در سال 1989، عطش سلیمانوف برای تغییر تشدید شد و او تصمیم گرفت که ایجاد سازمان نوادا-سمیپالاتینسک را رهبری کند، که تلاش های خود را بر ترویج توقف آزمایش سلاح های هسته ای متمرکز کرد. این جنگ صلیبی در نهایت تبدیل شد "کنگره مردمی قزاقستان" تحت رهبری سلیمانف از سال 1991 تا 1995، همزمان با معاونت وی در شورای عالی کشور.
استعدادها و روحیه تزلزل ناپذیر سلیمانف زمانی که او به عنوان سفیر در ایتالیا، مالت و یونان وظیفه نمایندگی قزاقستان در صحنه جهانی را بر عهده گرفت، بیشتر مورد شناسایی قرار گرفت. وی در سال 2002 با به عهده گرفتن نقش نماینده قزاقستان در یونسکو، در حالی که همچنان به ریختن قلب و روح خود در اثر بزرگ خود، The Word Code ادامه می دهد.
تاریخچه اولجاسا سلیمانوا داستانی از فداکاری تزلزل ناپذیر و میل شدید برای تبدیل جهان به مکانی بهتر است. پیش از این در سال 1973 شعور اجتماعی شاعر جوان با سرودن شعری تاثیرگذار بیدار شد. "میدان وحشی"، که در آن او خواستار ممنوعیت آزمایش هسته ای در زادگاهش قزاقستان شد. اگرچه التماس های او در آن زمان ناشنوا بود، اما این آغاز سفر قابل توجه سلیمانوف بود.
مسیر شاعرانه اولژاس سلیمانوف
مسیر شعری سلیمانوف در جوانی آغاز شد، زمانی که اولین شعرهای او در سال 1959 صفحات روزنامه معتبر ادبی اتحادیه را زینت بخشید. جالب است که شاعر جوان با وجود اصالت قزاقستانی ترجیح داد آثار خود را عمدتاً به زبان روسی خلق کند.
سلیمانف با بازگشت به زادگاه خود آلماتی، در روزنامه شغلی پیدا کرد.حقیقت قزاقستان"، جایی که ستاره او واقعاً درخشید. سردبیر به شاعر مشتاق دستور داد شعری به پرواز تاریخی یوری گاگارین به فضا بنویسد و سلیمانف فقط در یک هفته شعری نوشت که تبدیل به یک فرقه شد. "زمین، به انسان تعظیم کن" شعری است که آنقدر مورد احترام است که بعدها عنوان آن جاودانه شد. بر روی بنای تاریخی در منطقه ولادیمیر ، جایی که گاگارین نابهنگام درگذشت.
مجموعه شعرهای اولژاس سلیمانوف
کار شاعرانه سلیمانوف همچنان جلب توجه می کند: اولین مجموعه او "آرگاماکی" ظرافت قابل توجهی را نشان می دهد که محقق مشهور قزاق مورات اوئزوف آن را به عنوان اعتراضی ضد توتالیتر تفسیر می کند. جلدهای بعدی مانند "شب های آفتابی» (1962) و «زمان طلوع آفتاب خوب» (1964)، با ترکیب شور و شوق جوانی با درک عمیق ادبی، شهرت او را به عنوان استاد کار رشته های فرهنگی قزاقستان و روسیه تقویت کرد.
اگر چه شعر سلیمانف به 11 زباناو بیشترین شهرت خود را شاید در فرانسه به دست آورد، جایی که اشعار فردی صفحات مجلات ادبی را زیبا کرد و چندین مجموعه کامل منتشر شد. دو اثر جنجالی او در سال های اخیر عبارتند از "سال میمون" و "کتاب خاک رس" - به مجذوب شدن آنها ادامه دهید "بازیگوشی شوخ" دومی، همانطور که مترجم Leon Robel آن را توصیف می کند، خواستار آن شد "برادری فرهنگ و غنی سازی متقابل ملت ها."
شر، مانند کتابسازها، مانند صرافیهای ارز دیجیتال، مانند مواد مخدر، مانند پول سریع. البته همه اینها شر است و ...